به یاد عمران صالحی :

بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفتة مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
مرا به نام کوچکم صدا بزن!

“عمران صلاحی”
روحش شاد

نمی گم دوست دارم ، ولی قسم می خورم دوست دارم ،
بهت نمی گم که هر چی بخوای بهت میدم ، چون همه چیزم تویی ،
نمی خوام خوابتو ببینم ، چون تو خیلی خوش تر از خوابی ،
اگه یه روزی چشمات پر از اشک شد و دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی ،
صدام کن ، بهت قول نمیدم که ساکتت کنم منم پا به پات گریه می کنم ،
اگه دنبال مجسمه سکوت می گشتی تا سرش داد بزنی ، صدام کن قول میدم ساکت بمونم ،
اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتـتو توش خالی کنی ،
صدام کن ، قلبم تنها خرابة وجود توست .


دسته ها : دست نوشته
دوشنبه دوم 6 1388
X