دل سپردن از برای زندگی کردن “چه زیبا ست!
گاه تلخ و گاه شیرین”گاه چشم انداز رویاست
دل سپردن ها چه آسان” دل بریدن ها چه سختست!
عاشقی و بی قراری” جان خریدن ها چه سختست!
نازنینم در پناهت” در وجود پر زآهت
در میان دست گرمت” پاکی قلب چون ماهت
برگ ریزان خزانم را به خاموشی سپردم
فصل سرد غصه هایم را به خاموشی سپردم
تو همیشه در سکوتم از نوای عشق گفتی
از وجود مهربانت” نامه های عشق گفتی
پس چه شد آن مهربانی”آن وفای زندگانی؟
آن همه مهرو محبت”آن بهارجاودانی؟

دسته ها : شعر
دوشنبه دوم 6 1388

میگردم . میگردم دنبال کسی که هروقت صداش کنم ، دلم قرص باشه که حتماًصدام را میشنوه.
کسی که هر وقت به کمکش نیاز داشتم ، در دسترس باشه. میگردم دنبال کسی که هروقت ازاون چیزی بخوام ، از من
دریغ نکنه .میگردم و جز تو کســی را نمی بینم.
تنها تویی که وقتی بندت از تو چیزی بخواد ، به اون می بخشی و اگه به تو و کمک تو امیدوار باشه ، نا امیدش نمیکنی .
تنها تویی که هرگاه بندت به سویت بیاد ، به خودت نزدیگش میکنی و عزیزش می کنی و هر وقت عصیان کنه ، گناش را
می پوشونی و خطاش رو از دیده ها پنهون می کنی .
میگردم و تو رو می یابم . تنها تویی که وقتی بندات به تو تکیه کنه ، اون رو می پذیری و برای تمام زندگیش کافی هستی .
خدایــــا ! چه کس به سمت تو اومد و خواست مهمون تو شه و تو اونو نپذیرفتی ؟
یا چه کس به درخونت اومد و تو رو صدا زد و از تو کمک خواست و تو پاسخش ندادی و او نو دست خالی برگردوندی ؟
خدایــــا ! تو که در خونت به روی هر که تو رو بخوونه همیشه بازه ، منو از هرچه جز توحیـــد تو رها کن.

دسته ها : دست نوشته
يکشنبه اول 6 1388
میشه اضطراب اولین حرفو با یه کلمه کم کرد

آغاز
سه شنبه سیم 3 1385
X